گربه مشترک                                                                                                                     

معلم : چرا انشایی که درباره ی گربه نوشته ای مثل انشا برادرت است؟

دانش اموز:اقا اجازه اخه ما یک گربه بیشتر در خانه نداریم

صفر بی ارزش

شاگردی که در امتحان نمره 2 گرفته بود از معلم پرسید:اقا صفر ارزش داره؟معلم گفت:نه.

شاگرد گفت: پس یک صفر بی ارزش جلوی این 2 بزارید.

مهمان ناخوانده

باز پرس از دزد پرسید:چرا بدون اجازه وارد منزل این اقا شدی؟

پاسخ داد:چون هر چهمنتظر ماندم دعوتم نکرد.

رفتم خونه دوستم

از پشت ایفون میگه: تنهایی؟

میگم: پ نه پ خونه محاصره است بهتر مقاومت نکنی.

کار گر ساده

مدیر کارخانه به کارگر:چرا بیکار اینجا ایستاده ای مگر سرکار گر به تو نگفت چه کار کنی؟

کارگر:چرا اقای مدیر گفت:هر وقت شما امدید بروم زود بیدارش کنم.

دودو تا چند تا؟

معلم:حسن دو دوتا چند تا ؟

حسن:چهار تا

معلم:افرین بیا این چهار تا شکلات جایزه تو

حسن:نه اقا ببخشید میشود ده تا.

کار گر ساده

مدیر کارخانه به کارگر:چرا بیکار اینجا ایستاده ای مگر سرکار گر به تو نگفت چه کار کنی؟

کارگر:چرا اقای مدیر گفت:هر وقت شما امدید بروم زود بیدارش کنم.

جواب منطقی

پسری نزد پزشک رفت پزشک از او پرسید:پسرم در کجا احساس

ناراحتی میکنید؟

پسر گفت : دکتر جون در مدرسه

پارتی بازی

اولی:بهشت رو دوست داری یا جهنم؟

دومی:فرقی نمیکنه.

اولی:چرا؟

دومی:چون هر دو جا رفیق زیاد دارم.

زنگ حساب

معلم:وحید بگو ببینم زنگ حساب کجا بودی؟

وحید:اقا اجازه داشتم به حساب فریدون می رسیدم.

انتظار

مرد:تو همونی نیستی که رفتی برای من غذا بیاری؟

گارسون: بله خودم هستم.

مرد:ماشا الله چقدر بزرگ شدی.